الهه ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام.باوجوداینکه نمازاول وقت وقران مدخونم ولی شدیدا احساس افسردگی میکنم وباوجوداصرار خانواده حوصله ندارم برای ارشد بخونم.موقعیت ازدواجم هنوز فراهم نشده واحساس میکنم هیچ ارزویی ندارم وگاهی خدا صدامو نمیشنوه


مشاور (حجة الاسلام منتظمی)

کاریر محترم : ضمن تبریک ماه مبارک رمضان:خوشحاليم شما مخاطب ما هستيد از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشكر مي‌كنيم. در مورد سوال بايد خدمت شما عرض نماييم در عين ساده بودن اما جوانب مهمي را در بر دارد و بعلت عدم توضيح بيشتر دچار ابهام است. يكي از مهمترين اركان مشاوره مخصوصاً در زمينه راهنمايي كه باعث مي گردد نتيجه مطلوبي از آن حاصل گردد ميزان اطلاعاتي است كه شما بايد در اختيار مشاور قرار دهيد ؛ زيرا به هر حال تفاوت هاي فردي افراد در وضعيت و شرايط خانوادگي ،محيطي ،شخصيتي ،جنسيتي و ... ايجاب مي كند كه مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرايط وي مطابقت داشته باشد . لذا سعي مي كنيم تا ابعاد مختلف اين موضوع را براي شما توضيح داده و راهنماي خوبي براي تصميم گيري شما باشيم. اگر پاسخ ما مناسب با منظور شما از سؤال نبود لطفا سؤال خود را دقيقتر در مكاتبات بعدي بيان فرماييد.گاهي ياس ونااميدي نسبت به خداست و گاهي هم نااميدي از امور دنياست.بحث را در اين دو محور بررسي مي نماييم. محور اول : اگر نا اميدي از رحمت خداست كه حقيقتاً جاي ندارد زيرا خدايي كه رحمت واسعه اش همه را فرا گفته نا اميدي در مورد او معنا ندارد آيا مي شود كنار دريا بود و از ديدن دريا نا اميد شد؟ خير، فقط كافي است چشم باز كنيم تا دريا را ببينيم. نا اميدي در مورد خدا به ما بر مي گردد و ايراد از ناحيه ماست. ما به وظايف خود عمل نمي كنيم آن وقت از رحمت خداوند نا اميد مي گرديم. در قرآن كريم آمده كه «از رحمت خدا نا اميد نمي شوند مگر گروه كافران». حساسيت فراوان روي نا اميدي از رحمت خدا بدان جهت است كه شخص مأيوس از رحمت الهي ديگر هيچ بازگشتي براي خود نمي بيند و به همين علت به هر كاري ممكن است دست بزند. اگر قدري در صفات خدا مطالعه نماييم هيچ گاه از رحمت او نا اميد نمي گرديم. محور دوم: گاهي هم نا اميدي در امور دنيوي است و ناراحت است كه چرا به فلان نقطه نرسيده؟ و اميدي هم به رسيدن آن ندارد. اول بايد دانست كه آرزوهاي دنيوي ما بايد با ميزان تلاش و توانمندي هاي ما هماهنگ باشد. شخصي كه تلاش نمي كند، پر واضح است كه به نقطه موفقي هم نخواهد رسيد. فاصله اي كه بين آرزوهاي انسان و ميزان تلاش و توانمندي هاي او وجود دارد، عاملي براي پديدار شدن نااميدي و يأس در افراد است. به عبارت ديگر صرف آرزو داشتن اما برنامه اي مشخص براي رسيدن به آن نداشتن و تلاش و جديت لازم را انجام ندادن مشكلي را حل نخواهد كرد. در گام اول بايد محدوده آرزو را مشخص كرد، در گام دوم بايد توانمندي هاي خود را شناخت و در گام سوم بايد به صورت جدي و با داشتن برنامه براي رسيدن به آرزوها و اهداف اقدام نمود.بسياري از نا اميدي ها ناشي از عدم برنامه ريزي و عجله است. انسان دوست دارد زود به ثروت برسد و مشكلات پيشاروي او فوراً حل شود. در حالي كه اين عالم، عالم اسباب و علل است و هر كاري از طريق خود انجام مي شود. انسان با برنامه ريزي صحيح بر اساس داشته ها و توانمندي ها و با تكيه بر پشتكار و توكل بر خداوند موفق خواهد شد. جوان مؤمني كه براي همه كارش برنامه دارد نااميدي به سراغش نخواهد آمد.. او براي كار، زندگي، درس، مطالعه،عبادت، ورزش، تفريح، خواب و ... برنامه دارد و هر لحظه در حال پيمودن مسير كمال و رسيدن به قرب الهي است، چرا نا اميد شود؟ از چه نا اميد شود؟ قرب الهي آن قدر لذيذ و زيباست كه كسي در اين مسير خسته نخواهد شد چه رسد به نا اميدي. آيا عاشقي كه در پي معشوق است و او را روبروي خود مي بيند و به سوي او مي رود از ديدن او نا اميد مي شود؟جوان مؤمن تلاشش را مي كند و بقيه را به خدا مي سپارد، اگر به مصلحت او بود خدا مي دهد و اگر نبود كه هيچ. ديگر جاي اعتراض نيست. چه بسيار ثروتمنداني كه آب خوش از گلويشان پايين نمي رود و چه بسيار انسان هاي معمولي و با قناعتي كه با لذت زندگي مي كنند. چند نكته: 1- نا اميدي معمولاً از سرگرداني نشأت مي گيرد و انساني كه نداند« از كجا آمده؟ آمدنش بهر چه بود؟ و به كجا مي رود آخر؟» سرگردان است. اگر اين سه سؤال براي انسان حل شد، اصلاً نا اميدي برايش معنا ندارد. پس از حل شدن اين سه سؤال ، آرزوهاي بلند دنيوي نيز كم شده و ريشه هاي نا اميدي نيز قطع مي گردد. 2- گرفتاري هاي دنيوي به صلاح ما بوده و در سازندگي ما بسيار مؤثر است. با ديدن سختي ها نبايد نا اميد شد. مولوي در مثنوي داستاني آورده به اين مضمون كه :اگر شخصي بر گليم چوب مي زند ، مي خواهد گرد و غبار آن را بگيرد و قصد ندارد گليم را كتك بزند. مصيبت ها و گرفتاري ها از اين باب است. يعني اگر بخواهد گرد و غبار غفلت و زنگار از دل ها زدوده شود راه آن تازيانه مصيبت و گرفتاري است. البته گرفتاري ها هم دوره اي دارد و خواهد گذشت. انّ مع العسر يسراً. 3- توجه به اين كه خداوند، عالِم، آگاه و رازق است و از احوال ما با خبر مي باشد نيز در رفع نا اميدي مؤثر است. اگر ما به وظيفه خود كه بندگي خداوند است عمل كنيم، قطعاً خداوند هم روزي معنوي و مادي بندگانش را افزايش خواهد داد. «من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب» كسي كه تقواي الهي پيشه كند خداوند براي او راه چاره قرار مي دهد و او را از جايي كه گمان نمي كند روزي خواهد داد.(سوره طلاق/2و3). 4- توجه به خداوند و از حدود بندگي خارج نشدن در زمان نا اميدي و گرفتاري بسيار ارزشمند بوده و دوره اين سختي نيز خواهد گذشت. اين مسأله امتحان سخت الهي است كه با صبر و ياري جستن از خداوند از آن بيرون خواهيد آمد. 5- به اين نكته نيز توجه داشته باشيم كه «اقبال و ادبار در زندگي هر انساني ديده مي شود. اقبال يعني «روح انسان به معنويات مايل است و از آن لذت مي برد و ادبار يعني روح انسان به معنويات تمايل ندارد و گويا به آن پشت كرده و مطالبه ندارد. در زمان ادبار گفته اند كه به واجبات عمل كنيد تا زمان آن بگذرد. بالاخره روح انسان در اين دنياي مادي حالات مختلف دارد. با توجه به نكات بيان شده لازم است تا زمینه ای ایجاد کنید تا فرد نا امید در شناخت و رفتار خود اين راهكارها را نهادينه نمايد. 1- توقع از خويش را با واقعيات و توانايى‏هاى فردى و شرايط محيطى و اجتماعى تنظيم ‏كند و با جديت نشاط و روحيه بالا به فعاليت و تلاش ‏پردازد. 2-همواره به آرمان‏هاى دست نيافتنى نينديشد بلكه موفقيت‏هاى خود را نيز در نظر گيرد. 3- خواست‏ها و تمايلات خود را در سطح توانايى‏ها تنزل دهد. 4- نشاط خود را همواره حفظ كند و هرگز خود را مريض و ضعيف به حساب نياورد. براى حفظ نشاط همه روزه ورزش كند. 5- مشكلات را عادى بداند و به همان اندازه آنها را بپذيرد كه كاميابى‏ها را پذيرا هست. 5- براى رشد معنويت بايد براى خود برنامه‏ريزى كند. البته برنامه سنگين نريزد بلكه اندك ولى در اجراى آن مداومت و جديت داشته باشد 6-براى شركت در فعاليت‏هاى فرهنگى هر قدر مى‏تواند تلاش كند هر چند بسيار اندك و اگر اصلا نمى‏تواند در فرصت‏هاى ديگر اين كار را انجام دهد. 7- همواره از خداوند در همه امور مدد جويد و نسبت به آنچه او مقدر مى‏فرمايد راضى باشد.